جگرِ سوخته ات را به چه تشبیه کُنَم؟
جگرِ سوخته ام را به چه تنبیه کُنَم؟
شرحِ احوالِ تو و مدحِ تو سخت است رضا
گشته دشوار که اندوه تو تشریح کُنَم
ضامنِ ثامنِ عشّاقی و شاهنشه توس
آستانِ دلم از عطرِ تو ترویح کُنَم
بر ضریحت زده دل چنگ و دل از کف رفته
هر گناهیست پذیرم نه که توجیه کُنَم
در حریمت دلِ زهراست که تب کرده ز عشق
باید از خاکِ دَرَش چاره ی تسبیح کُنَم
چشمِ امّید به درگاه تو بسته است دلم
باید این خانه به فرمانِ تو تسلیح کُنَم
از کتاب معراج خون
ثبت شد✅